وقتی ژان-باپتیست پالگوآ در سال ۱۸۳۰ روستای آرامی در فرانسه را ترک کرد، بهسختی میتوانست تصور کند که حاصل عمر او نزدیک به دو قرن بعد در سیام (تایلند کنونی) به یاد آورده خواهد شد.
این کشیش جوان فرانسوی که تنها دو سال پیشتر دستگذاری شده بود، با اندکی ایمان و کنجکاوی به جامعه مبلغان خارجی پاریس پیوست. سفر او به شرق نهتنها زندگی شخصیاش را دگرگون ساخت، بلکه بر شیوهای که سیام در خارج از کشور دیده میشد نیز تأثیر گذاشت.
بانکوک در آن زمان شهری با آبراهها و خانههای چوبی بود و جامعه کاتولیک آن تنها چند هزار نفر جمعیت داشت.
پالگوآ با انرژی و اراده فراوان وارد شد، کلیساهای رهاشده در بانکوک و آیوتایا را بازسازی کرد و در کنار آن به نیازهای روزمره جامعهاش رسیدگی نمود.
تا سال ۱۸۳۸ بهعنوان اسقف همیار منصوب شد و سه سال بعد به مقام ویکاریوس رسولی سیام شرقی رسید.

پالگوآ همچنین مردی اهل قلم بود. او خود را در زبانهای تایلندی، لائوسی، خِمِری و پالی غرق کرد و بهعنوان یکی از برجستهترین زبانشناسان نسل خود شهرت یافت.
کتاب دو جلدی او با عنوان توصیف پادشاهی تای یا سیام که در سال ۱۸۵۴ منتشر شد، نخستین نگاه جامع اروپا به جغرافیا، قوانین، ادبیات و زندگی روزمره سیام را ارائه داد. این اثر برای دانشمندان و دیپلماتها به یک مرجع تبدیل شد.
به همان اندازه مهم، فرهنگ لغت تایلندی–لاتین–فرانسوی–انگلیسی او بود؛ اثری عملی و در عین حال پیشگام.
این کتاب نهفقط ابزاری برای مبلغین، بلکه راهی بود که زبان و فرهنگ سیام را به شکلی قابلفهم و محترمانه به بیگانگان معرفی کرد و ارتباط میان دو جهان متفاوت را هموار ساخت.
نفوذ پالگوآ فراتر از کلیسا گسترش یافت.
او خواستار روابط نزدیکتر میان فرانسه و سیام بود و تلاشهایش به پایهگذاری معاهده سال ۱۸۵۶ که روابط دو کشور را رسمیت بخشید، کمک کرد.
او در بسیاری جهات همچون یک فرستاده غیررسمی عمل میکرد؛ شخصی که مورد اعتماد بود تا کلمات و مقاصد را میان فرهنگها تفسیر کند.
همعصرانش او را فردی فروتن و خوشبرخورد توصیف کردهاند. او بهراحتی میان جوامع محلی و مقامات سیام رفتوآمد میکرد و همان احترامی را که به دانشمندان نشان میداد به روستاییان نیز ابراز مینمود. در عصری که نفوذ خارجی اغلب با سوءظن نگریسته میشد، گشادهرویی و صبر او اعتماد نادری برایش به ارمغان آورد.
او تا زمان مرگش در سال ۱۸۶۲ در سیام باقی ماند و هرگز به فرانسه بازنگشت. مراسم تشییع او در بانکوک با افتخاراتی برگزار شد که نصیب اندک بیگانگانی میشد؛ گواهی بر جایگاهی که در دل کسانی که خدمتشان میکرد به دست آورده بود.