کولاپ سایپرادیت که بیشتر با نام مستعار ادبی خود، سری بوراپا (Sri Burapha) شناخته میشود، نویسنده و فعال پیشرو تایلندی بود که از ادبیات و روزنامهنگاری برای به چالش کشیدن بیعدالتی و ترویج تغییرات اجتماعی استفاده کرد.
در کشوری که سخن گفتن علیه قدرت میتوانست به قیمت آزادی تمام شود، کولاپ سایپرادیت قلم را به جای سکوت انتخاب کرد.
زندگیای که در میان مبارزه شکل گرفت
کولاپ در سال ۱۹۰۵ در بانکوک و در خانوادهای با وضعیت اقتصادی متوسط به دنیا آمد. پس از مرگ پدرش در کودکی، مادر و خواهرش برای ادامه تحصیل او تلاش کردند.
او ابتدا در مدرسه دبسیرین و سپس مدتی در مدرسه هنر و صنایع دستی تحصیل کرد. همین سختیهای دوران کودکی، همدلی عمیقی را در او شکل داد که بعدها در آثار ادبیاش منعکس شد.
او در دوران دانشآموزی شروع به نوشتن داستانهای تخیلی کرد و با آثاری چون «مرد واقعی» (۱۹۲۸) و «جنگ زندگی» (۱۹۳۲) شناخته شد.
این رمانها از سبکهای سنتی فاصله گرفتند و بر واقعگرایی و شرایط اجتماعی مردم تایلند — بهویژه فقرا و طبقه کارگر شهری — تمرکز داشتند.
از داستاننویس تا منتقد اجتماعی
موفقیت ادبی، به کولاپ بستری داد تا فراتر از داستانسرایی برود. آگاهی روزافزون او از نابرابری و بیعدالتی، انگیزهای شد برای ورود به میدان انتقاد اجتماعی.
او معتقد بود که نویسنده باید نهتنها بازتابدهنده جامعه، بلکه شکلدهنده آن نیز باشد.
کولاپ از نزدیک شاهد رنج مردم عادی در دوران حکومتهای استبدادی بود — سرکوب مطبوعات، سانسور، و خفهکردن صدای مخالفان توسط نخبگان سیاسی.
برای او، سکوت به معنای همدستی با ظلم بود. دفاع از آزادی بیان و آرمانهای دموکراتیک، مسیر او را به سمت فعالیتهای گستردهتر حقوق بشری کشاند.

اثرگذاری ادبی و روزنامهنگاری
در سال ۱۹۲۹، او به همراه دیگر نویسندگان، گروه ادبی سوپاپبوروت (Suphapburut) را بنیانگذاری کرد و مجلاتی منتشر کرد که به مسائل اجتماعی مهم میپرداختند.
یکی از مشهورترین رمانهایش، «پشت نقاشی» (۱۹۳۷)، درباره عشق و وظیفه است. این اثر کلاسیک چندین بار برای سینما و تئاتر اقتباس شده است.
کولاپ معتقد بود که نوشتن باید حقیقت را بازتاب دهد و بیعدالتی را به چالش بکشد. روزنامهنگاری او بیپروا بود و اغلب سیاستهای نظامیگرایانه و سرکوب دولتی را هدف قرار میداد.
با حرکت تایلند به سمت دیکتاتوری پس از جنگ جهانی دوم، صدای او رنگ و بوی سیاسیتری به خود گرفت.
او در اوایل دهه ۱۹۵۰ به تأسیس بنیاد صلح تایلند کمک کرد؛ بنیادی که خواستار دموکراسی بود و با حمایت دولت تایلند از جنگ کره مخالفت میکرد.
همین موضع ضدجنگ باعث شد در سال ۱۹۵۲ به اتهام خیانت دستگیر شود. او به بیش از یک دهه زندان محکوم شد، اما پس از تغییر دولت در سال ۱۹۵۷ آزاد گردید.
در دوران زندان، نوشتن سهگانهای به نام «نگاه به آینده» را آغاز کرد که هرگز به پایان نرسید، اما نشاندهنده پایبندی همیشگیاش به آرمانهای مترقی حتی در پشت میلههای زندان بود.
تبعید و سالهای پایانی
پس از کودتای نظامی سال ۱۹۵۸، کولاپ به تبعید در چین رفت. او سالهای پایانی عمر خود را در پکن گذراند، جایی که به تدریس ادبیات تایلندی و ترویج تبادل فرهنگی مشغول بود.
او در سال ۱۹۷۴ در همانجا درگذشت، بدون آنکه بتواند به کشور محبوبش بازگردد.
میراثی ماندگار
هرچند در تبعید بود و بارها صدایش خاموش شد، تأثیر سری بوراپا همچنان زنده است.
امروزه جایزه سری بوراپا (Sriburapha Award) به نام او، به فعالان برجسته در زمینه ادبیات، روزنامهنگاری و کنشگری اجتماعی اهدا میشود.