تایلندیهایی که دارای ریشهٔ ایرانی هستند، گاه با نامهای دیگری نیز شناخته میشوند؛ از جمله “سیا”، “کک مهن”، “کک مهون”، “کک مهن” (که معادل واژهٔ “مغول” است)، یا “کک جاؤسِن”، “کک گودی جاؤسِن” (که به مسلمانان شیعه اشاره دارد). آنان یکی از گروههای قومی موجود در تایلند بهشمار میروند که از دوران پادشاهی آیوتایا به این سرزمین مهاجرت کرده و در آن ساکن شدند.
نیاکان آنها پس از ازدواج با زنان بومی در هند، به قومی با تبار ترکیبی تبدیل شدند که در آن دوران از سوی غربیان با عنوان “مور” شناخته میشدند. سپس به سرزمین تایلند مهاجرت کرده و در آنجا سکنی گزیدند. این گروه به عنوان یکی از اجتماعات مهم در شهر آیوتایا محسوب میشدند. در ابتدا به عنوان بازرگان فعالیت میکردند، اما بعدها به مناصب بلندپایه در دربار پادشاهی راه یافتند و مقامهایی همچون رئیس بندر (چائو کروم تا کوآ)، وزیر اعظم (آککاراماهاسِنابُدی)، فرماندار شهر، وزیر جنگ (سَموه کلاهوم) یا حتی خواجه دربار را به خود اختصاص دادند.
پس از سقوط آیوتایا برای بار دوم، ایرانیتبارهای تایلند بهطور عمده به سمت غرب بانکوک، در منطقهٔ تونبوری مهاجرت کرده و در آنجا سکنا گزیدند. از جمله مساجد مهم این جامعه میتوان به مسجد “گودی لوانگ”، “گودی چَرنپات”، “دیلفَللا” و “پادونگ تام اسلام” اشاره کرد.
در حال حاضر، تایلندیهای با تبار ایرانی به دو گروه تقسیم میشوند: گروهی که به آیین بودایی گرایش یافتهاند و گروهی که همچنان پیرو دین اسلام هستند. مسلمانان این جامعه عمدتاً پیرو مذهب شیعهاند و در مناطق مختلفی از بانکوک زندگی میکنند، مانند: ناحیهٔ تونبوری، یانّاوا، بونگکوم، ساپانسونگ، مینبوری، و بخشهایی از استان چاچوئنگسائو. برخی از خاندانهای شناختهشدهٔ این گروه عبارتاند از: خاندان “احمد جُلا”، “آقا یِی”، و “نُنتاکِت”.
در مقابل، کسانی که به آیین بودایی متمایل شدهاند عمدتاً از خاندانهایی چون “بُنناک”، “بُرانُن”، “سوپامیت” و “سیپِن” هستند. اگرچه آنها اکنون بخشی از جامعهٔ تایلندی بهحساب میآیند، اما همچنان در عرصههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی این کشور نقشآفرینی میکنند و میراث خود را نسل به نسل منتقل کردهاند.
پیشینه تایلندیهای با ریشهٔ ایرانی
اولین گروه از ایرانیان در شهرهای مییک (مرگوی) و تناسریم (بخشی در جنوب میانمار) در اوایل قرن شانزدهم میلادی ساکن شدند و بهتدریج جامعهای بزرگتر در پایتخت آن زمان، آیوتایا، در قرن هفدهم تشکیل دادند. در آن دوره، آیوتایا بهعنوان یک بندر مهم در مسیر تجارت بین منطقه دکن (بخش جنوبی شبه قاره هند در جنوب رودخانه نارمادا) و شرق آسیا ایفای نقش میکرد.
جامعه ایرانیان در آیوتایا علاوه بر فعالیتهای بازرگانی دریایی، در حرفههای متنوعی نیز حضور داشتند. این مشاغل شامل معماری، صنایع دستی، علم و ادب بود. در آن زمان، آیوتایا بر قلمروهایی در امتداد اقیانوس هند تأثیر داشت. برجستهترین شخصیت ایرانی در تاریخ سیام، شیخ احمد بود که در سال ۱۵۴۳ میلادی در پائینهشهر (یک منطقه قدیمی و تاریخی در مرکز شهر قم است)، استان قم در ایران متولد شد.
شیخ احمد در دوران حکومت پادشاه سونگتام بهعنوان بازرگان وارد سیام شد. او از طریق فعالیتهای تجاری خود به فردی ثروتمند و بانفوذ تبدیل گردید و در نهایت وارد دربار سلطنتی شد و در سمت «کروم ما تا کوا» (اداره بندر) که مسئول امور تجاری با بازرگانان مسلمان بود، خدمت کرد. خدمات و نفوذ او موجب شد تا در دوران پادشاه پراسات تانگ به مقام «پرا بُوون راچانایوک» (مشاور عالی سلطنتی) منصوب شود. نسلهای بعدی او نیز برای سالهای طولانی در همین جایگاه مدیریتی فعالیت داشتند.
با این حال، پس از تغییرات سیاسی در سال ۱۹۳۲ میلادی، کنترل این جایگاه به دست جناح مسلمانان سنی افتاد. شیخ احمد بهعنوان نیای چند خانواده شاخص تایلندی با اصالت ایرانی شناخته میشود، از جمله خانوادههای بونناگ، احمد چولا، آقا یی و نونتاکس.
علاوه بر نسل شیخ احمد، افراد دیگری با تبار ایرانی نیز نقشهای مهمی در تاریخ تایلند ایفا کردند. در دوران سلطنت شاه نارای کبیر، چهرههای برجستهای از نژاد ایرانی شامل آقا محمد (نخستوزیر)، چائوپرایا یوممارات (سانگ)، فرماندار ناکون راتچاسیما، و چائوپرایا رام دچو، فرماندار ناکون سی تاممارات بودند.
در دوران سلطنت شاه بورومماکوت، یکی از نوادگان شیخ احمد به نام «پرا پت پیچای» (چای) به مقام بلندپایه «چانگوانگ کروم لوم پرا راچاوانگ» (رئیس حراست کاخ داخلی) منصوب شد. او بهخاطر همراهی شاه در سفرهای سلطنتی شناخته میشد. با این حال، زمانی که نام او از فهرست رسمی همراهان شاه در زیارت ردپای بودا حذف شد، پادشاه فرمانی صادر کرد:
«پرا پت پیچای هنوز میهمان و بیگانه است؛ او باید هویت بیگانه خود را کنار بگذارد و آیین بودای تایلندی را بپذیرد.»
در پاسخ به این فرمان، پرا پت پیچای از دستور سلطنتی پیروی کرد و رسماً به آیین بودایی گروید. این واقعه به نقطه عطفی تبدیل شد که منجر به جدایی میان آن دسته از جامعه ایرانیتایلندی شد که آیین بودایی را پذیرفتند و آنهایی که مسلمان باقی ماندند.
استقرار ایرانیان
شیخ احمد به همراه برادر کوچکترش، محمد سعید، وارد سیام (تایلند کنونی) شد. آنها در بخش جنوبی جزیره آیوتایا، در منطقهای به نام «تا کای» ساکن شدند. محلهای که این دو برادر در آن مستقر شدند، بهصورت محلی به نام «بان کاک» (به معنای “محله مسلمانها”) شناخته میشد. شیخ احمد بعدها با زنی تایلندی به نام «چوی» ازدواج کرد و صاحب سه فرزند شد. او در ادامه، اقامتگاهی ساخت و قبرستان نزدیک آن را نیز گسترش داد. امروزه، بنای اصلی این اقامتگاه تخریب شده تا فضای لازم برای دانشگاه راجابات پراناکون سی آیوتایا فراهم شود.
جامعه ایرانیان مقیم آیوتایا خانههایی با مصالح آجری و سقفهای سفالی میساختند. این خانهها عمدتاً در امتداد ضلع غربی کانال «کلونگ پراتو چین»، در دیوار جنوبی جزیره آیوتایا و بین دروازههای «پراتو چین» و «پراتو چای» متمرکز بودند. این منطقه، که به نام «کلونگ پراتو تپ می» شناخته میشود (و در نقشههای تاریخی با عنوان «پراتو تپ سمی» آمده)، به محل سکونت عربها و ایرانیان تبدیل شد. در نقشههای آیوتایا، این منطقه با نام «تانون بان کاک» (خیابان مسلمانها) مشخص شده است. جامعه بان کاک در سمت غربی کانال عمدتاً از مسلمانان شیعه تشکیل شده بود و به احتمال زیاد بیشتر ساکنان آن ایرانی بودند.
در جریان دومین سقوط آیوتایا، برخی از شهروندان تایلندی با تبار ایرانی، همراه دیگران به اسارت گرفته شده و به برمه تبعید شدند. کسانی که باقی ماندند به تونبوری مهاجرت کردند، جایی که قدیمیترین سکونتگاههای مسلمانان شیعه در آن شکل گرفت، بهویژه در اطراف «کلونگ بانکوک یای» و «کلونگ بانکوک نوی». یکی از مهمترین اماکن مذهبی این منطقه، «کدی چاروئن پات» است که همچنان به عنوان یک مرکز فعال و پرجمعیت شیعه شناخته میشود. جوامع شیعه دیگری نیز وجود دارند، از جمله «کدی لوانگ»، «کدی دیلفلاح» (که با نام «کدی پلای نا» نیز شناخته میشود) و «سورائو پادونگتام». در گذشته، کدیای نیز در «بان بانگ لوانگ»، واقع در ناحیه «چیانگ راک یای»، در بخش «سام خوک» از استان «پاتوم تانی» وجود داشت. امروزه، مسلمانان شیعه آن منطقه به «بان تاوای» واقع در ناحیه «یانوا» در بانکوک نقل مکان کردهاند.
در حدود سال ۲۰۰۵، برآورد میشد که بین ۶۰۰ تا ۸۰۰ نفر مسلمان با تبار ایرانی در بانکوک زندگی میکنند.
فرهنگ ایرانیان مهاجر
روابط میان تایلند و ایران بیش از ۴۰۰ سال قدمت دارد. اگرچه اسناد قطعیای دربارهٔ ورود ایرانیان در دوران اولیه در دست نیست، اما آثار باستانی متعددی مانند سکهها، مُهرهها و تندیسها کشف شدهاند که از حضور ایرانیان در منطقه حکایت دارند. در طول قرون، ایرانیان تأثیرات فرهنگی پایداری در تایلند برجای گذاشتند؛ از جمله در زبان، معماری و آشپزی. این تأثیرات بهحدی در جامعه تایلندی نهادینه شدهاند که برخی از تایلندیها امروزه آنها را بخشی از سنتهای بومی خود میدانند.
زبان
افراد ایرانیتبار در تایلند نقش مهمی در جامعه مسلمانان پادشاهی آیوتایا ایفا کردند. بر اساس نوشتههای انگلبرت کمپفر، پزشک اهل آلمان که در سالهای پایانی دوران آیوتایا از این پادشاهی بازدید کرد، زبان فارسی بهعنوان «زبان میانجی» میان مسلمانان سیام (تایلند) شناخته میشد. با این حال، از حدود سال ۱۷۲۲، پس از سقوط سلسله صفویان و فروپاشی پادشاهی آیوتایا، به دلیل کاهش ارتباط با ایران و دنیای وسیع شیعه، استفاده از زبان فارسی رو به افول گذاشت.
با وجود کاهش کاربرد زبان، ایرانیان میراث زبانی ارزشمندی بر جای گذاشتند. برای مثال، واژه «پاسان» که در نخستین سنگنوشته دوران سوکوتای دیده میشود، از دید پژوهشگران برگرفته از واژه فارسی «بازار» است؛ بهمعنای محل داد و ستد یا بازار کالاهای خشک. واژه «کولاپ» (گل رز) در زبان تایلندی از «گلآب» فارسی گرفته شده که بهصورت تحتاللفظی «آب گل» یا «عطر گل» معنا میدهد. واژه «ملک» که در فارسی بهمعنای مرغ بوده، امروزه در میان مسلمانان تایلند برای اشاره به غذای «کائو موک» (نوعی بریانی) بهکار میرود. واژه «فاسی» بهمعنای مالیات، از واژه فارسی «بخشی» گرفته شده که بهمعنای هدیه یا پاداش است. همچنین واژه «سانوم» (بهمعنای زن صیغهای یا همسر درجه دوم) از واژه فارسی «زنانه» گرفته شده که به بخش زنان در خانه اشاره دارد.
امروزه بسیاری از تایلندیهای ایرانیتبار بخش قابل توجهی از هویت قومی متمایز خود را از دست دادهاند. این جامعه ناگزیر با فرهنگ چندقومیتی بانکوک همگون شده و از طریق نظام آموزشی و تعامل با دیگر گروهها، به استفاده غالب از زبان تایلندی در زندگی روزمره روی آوردهاند. مطالعهای که در سال ۲۰۰۲ انجام شد نشان داد که در میان گروههای مختلف مسلمان در بانکوک، ایرانیتبارها کمترین میزان حفظ میراث فرهنگی اصیل خود را داشتهاند.
با این حال، برخی از اعضای جامعه ایرانیتبار در منطقه تونبوری همچنان واژگان منحصربهفردی را برای ارتباط دروناجتماعی حفظ کردهاند. واژگانی مانند «خوب»، «بوندا»، «لندی»، «ساهریا»، «بالا» و «پیراهن» هنوز هم در میان آنها رایج است و بازتابی از یک میراث زبانی پنهان است که در بخشهای کوچکی از جامعه همچنان زنده مانده است.
لباس
حتی پوشاک سنتیای مانند «لومپوک» نیز بهعنوان بخشی از میراث فرهنگی تحت تأثیر مُد و پوشش ایرانی شناخته میشود. این پوشش الهامگرفته از عمامهٔ مسلمانان و «چادا»ی تایلندی (نوعی کلاه سنتی) بود. لومپوک بهعنوان کلاه تشریفاتی اشراف در دوران سلطنت شاه نارای کبیر مورد استفاده قرار میگرفت. در همین دوران، هیئتی سلطنتی در سال ۱۶۸۶ میلادی به فرانسه فرستاده شد تا روابط دیپلماتیک برقرار کند. کلاه لومپوک توجه درباریان فرانسوی را به خود جلب کرد و به موضوعی جالب برای آنان تبدیل شد.
خود شاه نارای نیز علاقهمند به پوشیدن لباسهایی با سبک ایرانی بود. در کتاب «کشتی سلطان سلیمان» نوشتهٔ ابن محمد ابراهیم آمده است که شاه نارای تحت تأثیر تصاویری از کاخهای ایرانی و پرترههای شاهان ایران قرار گرفته بود. او هنگام پذیرش فرستادگان سلطنتی، اغلب با لباسهایی ایرانی ظاهر میشد: ردای بلند، شلوار، پیراهن زیر، جوراب، کفش و حتی خنجری ایرانی که در کمر خود قرار میداد. با این حال، برخلاف بیشتر ایرانیان، او سر خود را نمیپوشاند، زیرا کلاه را سنگین میدانست.
علاوه بر این، شاه نارای از غذاهای ایرانی نیز لذت میبرد.
در گذشته، «چائو سن»ها (مسلمانانی با تبار ایرانی در تایلند) بهخاطر سبک پوشش خاص خود شناخته میشدند—رداهای بلندی که تا مچ پا میرسید، شلوارهای بلند و روسریهایی که دور سر پیچیده میشد. امروزه تنها یک بخش از این پوشش سنتی باقی مانده است: استفاده از کلاه «چاک» یا «کلیب» که آن هم تنها در مراسم تشریفاتی مربوط به جامعهٔ چائو سن پوشیده میشود.
مراسمها
افراد تایلندی با تبار ایرانی که پیرو مذهب شیعه هستند، مراسم مذهبی مهمی به نام «چاو سِن» برگزار میکنند. این آیین به مدت یازده روز ادامه دارد و پس از آن نیز مراسم یادبود در روزهای سوم، هفتم، پانزدهم، سیام و چهلم پس از پایان مراسم اصلی برگزار میشود. هدف از این آیینها، گرامیداشت شهادت امام حسین(ع)، و دیگر بستگان اوست که به طرز فجیعی در کربلا به شهادت رسیدند. رویدادهای غمانگیز کربلا منشأ اصلی برگزاری مراسم چاو سِن به شمار میروند.
نام «چاو سِن» برگرفته از سرود مذهبی فارسیای است که معمولاً در طول مراسم خوانده میشود: «یا امام، یا حسین، شاه حسن، یا حسین، یا مولا، یا شهید، شاه کلی، یا حسین.»
ترجمهٔ این ذکر چنین است: «ای پیشوا، ای حسین، ای حسنِ پادشاه، ای حسین، ای مولا، ای شهید راه خدا، ای حسین.»
در گذشته، به احتمال زیاد مردم بیشتر با تکرار پرشور و تأکیدشدهٔ «یا حسین» روبهرو میشدند، که این امر در نهایت باعث شد نام «چاو سِن» در میان مردم رایج شود.
در دوران سلطنت پادشاه راما دوم (پرا پوتتالاتلا ناپالای)، فرمانی سلطنتی صادر شد که بر اساس آن، این آیین به مدت دو سال پیاپی (در سالهای ۱۸۱۵ و ۱۸۱۶ میلادی) در کاخ سلطنتی و در مقابل تالار تخت پوتتایساوان برگزار شود. اعضای خانوادهٔ سلطنتی و دیگر اشرافزادگان بهطور منظم در این مراسم حضور مییافتند. آخرین حضور ثبتشدهٔ سلطنتی در این مراسم مربوط به پادشاه بومیبول آدولیاده (رامای نهم) است که در ۱۶ سپتامبر ۱۹۵۳، همراه با ملکه سیریکیت، شاهدخت سریناگارین (ملکه مادر)، و شاهدخت گالیانی وادانا در معبد «کودی چاروئن فات» شرکت کرد.
بهصورت تاریخی، شرکتکنندگان در این مراسم موظف بودند لباس سیاه بپوشند، از جشن و شادی پرهیز کنند، گوشت مصرف نکنند و بهجای آن از غذاهای گیاهی به نام «خوراک پریس» که صرفاً از سبزیجات تهیه میشود، استفاده کنند. مردان نیز به نشانهٔ عزاداری، سر خود را میتراشیدند.
در تایلند، آیینی به نام «کوان هوآ» (به معنای بریدن سر) رایج است که در آن، فردی آموزشدیده با تیغ، خطی را در امتداد وسط سر شرکتکننده ایجاد میکند. این عمل که پیشتر با گیرههای تغییرشکلدادهشدهٔ راهآهن انجام میشد، امروزه با تیغهای ساخت آلمان و با برند «عروسکهای دوقلو» انجام میشود. این آیین بریدن سر، نوعی نذر یا اظهار ارادت معنوی (نیت) بهشمار میآید و باور بر این است که هرچه خون بیشتری جاری شود، ایمان و ارادت فرد عمیقتر است.
این آیین شدید همچنین در کشورهای لبنان و سوریه نیز برگزار میشود. در حالیکه در کشورهایی مانند پاکستان، هند و میانمار، پیروان شیعه بهجای آن، مراسم راه رفتن روی آتش را انجام میدهند. در ایران، چنین آیین بریدن سر در گذشته انجام میشد، اما پس از انقلاب اسلامی توسط آیتالله خمینی(ره) ممنوع اعلام گردید.
معماری
معماری ایرانی در دوران سلسله صفوی یکی از دورههای شکوفایی هنری، بهویژه در طراحی معماری بود. در دوران سلطنت شاه نارای بزرگ از پادشاهی آیوتایا، هیأتی دیپلماتیک به دربار شاه سلیمان از سلسله صفوی در ایران فرستاده شد. این رویداد بازتابی از ارتباطات فعال و روابط دیپلماتیک میان سیام (تایلند امروزی) و ایران در آن زمان است. در نتیجه، تأثیرات معماری ایرانی به تایلند راه یافت.
استاد پیتیا بوناگ، که تأثیرات هنری ایرانی در معماری آیوتایا را مورد بررسی قرار داده است، کشف کرد که قوسهای نوکتیز یافتشده در آیوتایا منشأ اسلامی دارند و نه گوتیک. این قوسها با استفاده از آجرهایی ساخته میشدند که وزن سازه را به سمت بیرون و پایین به دیوارها منتقل میکردند. ویژگی متمایز این قوسها، شکل نوکتیز و اندکی خمیدهی آنهاست که در هند، پاکستان و بنگلادش نیز دیده میشود. با این حال، این روش خاص ساخت قوس در ایران دیده نمیشود. بنابراین، احتمال میرود که این سبک خاص از قوس توسط ایرانیانی که در هند زندگی میکردند توسعه یافته و سپس به سیام معرفی شده باشد.
غذا
خوراک ایرانی میراثی ماندگار از خود بهجا گذاشته که تا به امروز نیز ادامه دارد. با اینکه این غذاها شباهتهایی با سنتهای آشپزی دیگر کشورهای مسلمان دارند—از جمله هندو یا مالایی—اما آنچنان در تایلند رایج هستند که گاهی با آشپزی بومی این کشور اشتباه گرفته میشوند. با این حال، غذاهای ایرانی در تایلند طعمی منحصربهفرد دارند که آنها را از نسخههای اصیل ایرانیشان متمایز میکند.
یکی از نمونههای بارز، کباب است که در تایلند نیز وجود دارد، اما معمولاً در مراسم نذر و خیرات برای درگذشتگان تهیه میشود (بهویژه در چهلمین روز پس از درگذشت). این غذا به عنوان خوراکی ویژه شناخته میشود و معمولاً به مقدار کم تهیه میگردد. کباب به سبک تایلندی معمولاً طعمی کمی شیرین دارد که احتمالاً ناشی از استفادهی غنی از شیر نارگیل در پخت آن است.
غذای دیگری به نام کَنگ خورما (خورش قورمه یا کاری قورمه) نیز با نسخهی ایرانیاش تفاوت دارد. نسخهی تایلندی آن بهخاطر رایحهی تند و قوی ادویههایش شناخته میشود، که ممکن است تحت تأثیر آشپزی هندی قرار گرفته باشد یا نتیجهی آمیزش فرهنگی در گذر زمان باشد.
یکی از غذاهای خاص و فرهنگی که اهمیت زیادی دارد، حییصه (که با نام برنج عاشورا نیز شناخته میشود) است. این غذا بهطور سنتی توسط مسلمانان سنی و شیعه در دهمین روز از ماه محرم تهیه میشود. در مسجد «کودی چارئون پت»، این غذا شهرت ویژهای یافته است، تا جایی که مردم محلی میگویند: «هیچ مسجد دیگری نمیتواند با حییصهی این مسجد برابری کند.»
علاوه بر این، غذاهای دیگری نیز در آشپزی تایلندی دیده میشوند که نشانههایی از تأثیر ایرانی دارند، از جمله:
- کائو موک (برنج به سبک بریانی)
- کائو پیئک نوم (برنج در شیر)
- کائو کهک (اصطلاحی که گاهی برای غذاهای برنجی به سبک جنوب آسیا استفاده میشود)
- آ-لوا (شیرینی سنتی تهیهشده از آرد و شکر)
- ماسوکوت (دسر شیرین به سبک ایرانی)
- کنوم سای خای (دسر پرشده؛ بهصورت تحتاللفظی یعنی “میانوعدهی پر از مرغ”، اما معمولاً با نارگیل یا لوبیا سبز پر میشود)
این غذاها بازتابی از پیوند فرهنگی و دادوستدهای آشپزی دیرینهای هستند که در طول قرنها آشپزی تایلندی را شکل دادهاند.
توجه: اطلاعات فوق توسط تیم ایرانیان از منبع ویکیپدیا گردآوری و ترجمه شده است و ممکن است دقیق نباشد. لطفاً یک بار دیگر از منابع معتبر تحقیق و بررسی فرمایید.